سلام!
چند تا از شعرهایی که حتما خیلی از شماها بار ها اونارو شنیدین یا خواندینو اینجا می ذارم، به نظر من با اینکه تکرارین شعر هایی هستند که آدمو به فکر فرو می برن و ارزششو داره حتی واسه ان امین بار هم که شده اونارو بخونیم و به مفهومشون فکر کنیم من که خیلی دوسشون دارم امیدوارم شما هم خوشتون بیاد...
می توان رشته ی این چنگ گسست
می توان کاسه ی آن تار شکست
می توان فرمان داد:های!
ای طبل گران،زین پس خاموش بمان
به چکاوک اما نتوان گفت:مخوان!
"فریدون مشیری"
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
قاصد روزان ابری ،داروگ،کی می رسد باران؟
"نیما یوشیج"
وقتی خندیدم
گفتند:دیوانه است
وقتی گریستم
گفتند:بهانه است
خواستم زندگی کنم
نگذاشتند
پس به دنیا بگویید:
بایستد، من می خواهم پیاده شوم
" علی شریعتی"
ادامه مطلب ...